مجتبی اعتمادی نیا گفت: یکی از منظرههایی که افراد معمولاً مشاهده میکنند، صحنه عبور از طریق یک تونل یا چیزی شبیه به آن است؛ تونل تاریکی که در آن جلو میروند تا در انتهای آن به یک روشنایی خیرهکننده و جذاب برسند.
انتشارات حکمت با کتابهای تخصصی در حوزه ادیان و فلسفه شناخته میشود که این کتابها هم مخاطب عام دارند و هم مخاطب خاص. اخیرا این انتشارات کتابی با موضوعی بسیار خاص ولی بسیار جذاب منتشر کرده است با نام «زندگی در کرانهها». زندگی در کرانهها هرچند نام زندگی را بر دوش میکشد اما درباره مرگ است و تجربههای نزدیک به مرگ و روایت افراد مختلف از لحظاتی که در حال ترک دنیا و ورود به کرانههای دیگر زندگی بودهاند. با مجتبی اعتمادینیا که نویسنده کتاب است، هم درباره کتاب، هم درباره تجربههای نزدیک به مرگ و هم درباره کتابهای عامه پسند اما پرمخاطب در این باره سخن گفتیم.
گفتوگوی ما با این دانشجوی دکتری فلسفه را که به صورت تخصصی در این حیطه کار میکند، از دست ندهید:
*اولین کار علمی درباره تجربههای نزدیک به مرگ در ایران
اخیرا کتابی از شما با عنوان «زندگی در کرانهها» منتشر شده است، این کتاب موضوع متفاوتی دارد یعنی درباره موضوعی به نام تجربههای نزدیک مرگ است، از زبان خودتان درباره محتوای کتاب توضیح میدهید؟
این کتاب محصول جانبی یک کار پژوهشی مفصل است و تا آنجا که من اطلاع دارم اولین کار پژوهشی و علمی و آکادمیک در ایران است که به طور گسترده روی موضوع تجربههای نزدیک به مرگ انجام شده است. این کتاب جزء محصولات جانبی آن کار است که ۳ مقاله دارد؛ یک ترجمه و دو مقاله تألیفی. مقاله اول، تاریخچه مطالعات تجربههای نزدیک به مرگ را از دهه ۷۰ میلادی تا سالهای اخیر بررسی میکند و نشان میدهد مطالعات ناظر به این تجربه چه تاریخچهای را پشتسر گذاشتهاند.
مقاله دوم، ترجمه مقالهای از دکتر دیوید سن فیلیپو(David San Filippo) است. عنوان مقاله تفاسیر دینی تجربههای نزدیک به مرگ است. در بین تفاسیر مختلفی که از این تجربه ارائه شده، سن فیلیپو مدافع تفسیرهای ماوراء الطبیعی و دینی است و از این تفسیرها دفاع میکند و دلایل خودش را میآورد. دلایل مخالفان را هم ذکر و آنها را نقد میکند و در نهایت میخواهد اثبات کند که تفاسیر دینی یکی از قویترین تفسیرها در تبیین و توجیه این تجربهها است.
مقاله سوم هم که تألیفی است، در نقطه مقابل مقاله دوم قرار دارد و من در آن مقاله تفسیر خانم کارول زالسکی(Carol Zaleski) را که مخالف تفسیرهای دینی از تجربههای نزدیک به مرگ است، آوردهام. او تفسیر خاص خودش را دارد و معتقد است این تجربهها به هیچ وجه نشانگر تداوم حیات انسان پس از مرگ نیست و مؤید آموزههای آخرتشناسانه ادیان به شمار نمیآید. من موضع ایشان را آوردهام و بعد نقد کردهام. این شرحی از ۳ مقالهای است که در کتاب آمده و همانطور که عرض کردم جزء محصولات جانبی یک کار پژوهشی مفصل است که امیدوارم در آینده نزدیک، امکان انتشار آن مهیا شود.
*ویژگیها و انواع و اثرات تجربههای نزدیک به مرگ در یک کتاب
کار پژوهشی اصلیتان چگونه است؟ آن هم مقالات متعدد درباره تجربههای نزدیک به مرگ است؟
*خیر، آن کار در واقع، پایاننامه کارشناسیارشدم است و موضوع تجربههای نزدیک به مرگ را به نحو مبسوط بررسی میکند. چیستی این نوع تجربهها، ویژگی، انواع و اثرات آنها و نیز تفاسیر مربوط به آنها را به طور مفصل در آن کار بررسی کردهام. در پایان هم به این موضوع پرداختهام که آیا این تجربهها در حقیقت اثبات کننده حیات پس از مرگ هستند یا نه. من این مسأله را از نگاه فلسفی-کلامی بررسی کردهام. در بخش پایانی آن کار نیز موضع ادیان ابراهیمی را در قبال این پدیده استحصال کردهام؛ به این ترتیب که این گزارشها و تجربهها تا چه حد با آموزههای آخرتشناسانه ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) سازگار است. این بخش، یکی از بخشهای جذاب آن اثر است.
موارد مورد نیاز برای بررسی تجربههای نزدیک به مرگ را چگونه به دست آوردهاید؟ از تجربههای منتشر شده در کتابها استفاده کردهاید یا مستقیما با افرادی که چنین تجربههایی داشتهاند، مصاحبه داشتهاید؟